وقتی تو آمدی قفس من گشوده شد
تنهایی از بر من پر کشیدو رفت
پرده ء عشق دلم تا شکوه اوجها تورا عاشقانه سرایید
و نامت شراب آلوده ات را...
در رقصی که بالا تر از هر سماعی
که بود به گلشن دلم عطر افشانی کرد
تو زیبای من
پرندهء آزادیم
ذلال تنها ی بی تنهاییم
دوست دارمت
بی نگاه ذلال تو جاری نمی شوم
این دستهای توست که شرابیم میکند
آواز مستی من
با طنین عشق بهاری سرخ شگفت را در گوش دلم ضمضمه میکند
این بار باتو خواهم رقصید
دست در دست هم
|